فریاد کشیدن بر کودکان چه آسیبهایی ایجاد میکند؟ چه کار کنیم تا کمتر بر سر کودکمان فریاد بکشیم؟
آسیبهای فریاد کشیدن بر کودکان ؛ اگر به عنوان پدر یا مادر، گاهی اسیر احساسات و خشمهای آنی میشوید و ناخواسته با عصبانیت و فریاد با کودکتان برخورد میکنید، باید بدانید شما تنها پدر یا مادری نیستید که با این مشکل درگیر هستید! انگاری بسیاری از فرزندان ما بهتر از خود ما با احساساتمان آشنا هستند و میتوانند ما را کنترل کنند! کودکان، به راحتی صبورترین پدرها و مادرها را هم به مرز انفجار و فریاد زدن میکشانند! واکنش شما پس از داد زدن بر سر کودکتان و دیدن چهرهی مضطرب و هراسان او، عذاب وجدان و پشیمانی است اما، متاسفانه باید بگوییم تاثیراتی که فریادهای ما بر روان کودکمان میگذارد، بیش از تحمل درد وجدان است؛ ضمن آنکه عذاب وجدان، دردی را دوا نمیکند. در ادامه قصد داریم شما را با آسیبهای فریاد کشیدن بر کودکان آشنا کنیم و راههای کنترل خشم در مواجه با فرزندمان را بیاموزیم. با پروماگ همراه باشید.
چرا والدین مجبور به فریاد کشیدن بر کودکان هستند؟
کوتاهترین پاسخ به این پرسش این است که، دلیل فریاد کشیدن پدر یا مادر بر سر کودکان ، احساس مقهور شدن در برابر کودک و عصبانیت ناشی از این شکست است. فریاد کشیدن اما به ندرت، نتیجه بخش است. شیوه فریاد کشیدن ممکن است باعث سکوت موقت کودک شود اما هیچگاه نمیتواند منجر به تغییر رفتار و نگرشهای کودک گردد. به بیان دیگر، فریاد کشیدنها شما به کودک یاد میدهد که به جای وجدان کردن و سنجش رفتارش، بیشتر بر مبنای ترس و اجبار، تن به یک کار و یا خواسته دهد.
کودک برای آموختن به والدین خود وابسته است، چنانچه رفتار پدر و مادر، عصبانیت و فریادهای ناشی از خشم را به هنجاری متداول در نظر کودک بدل کند، در نتیجه رفتارهای آینده او بازتاب مستقیمی از این شیوه رفتاری خواهد بود. پس از تامین امنیت و نیازهای اولیه کودک، مهمترین وظیفه شما به عنوان پدر یا مادر، کنترل احساساتتان در مواجه با کودک است.
در بسیاری از مواقع، داد و بیداد کردنهای ما، به دلیل اطمینان خاطر ما از عدم توانایی کودک در مقابله به مثل است؛ تصور کنید اشتباهی را که کودک ما انجام داده، فردی که جایگاه بالاتری نسبت به ما دارد یا از ما قویتر است انجام دهد، در این صورت به خودمان اجازه نمیدهیم به راحتی شروع به فریاد کشیدن و توهین کنیم و به دلیل اینکه احتمال میدهیم عکس العمل متقابلی ببینیم، سعی میکنیم تا جایی که ممکن است، مشکلات را با گفتگوی محترمانه با فرد خاطی به نتیجه برسانیم، اما کودک را به آسانی آماج توهین و تحقیر قرار میدهیم، چون توان مقابله به مثل ندارد.
یکی دیگر از دلایل اولیه این طرز رفتار یعنی فریاد کشیدن بر کودکان را می توان در تجربههای گذشته خودمان جستجو کنیم. ما عموما بدون آگاهی و مطالعه و بی توجه به درست یا غلط بودن، روشهایی را که در مورد خودمان، در کودکی در خانه یا مدرسه به کار برده شده، به عنوان یک الگو استفاده میکنیم. تنبیه فیزیکی و تحقیر کلامی، اگر چه شیوه رایج آموزشی گذشته بوده است اما ابدا الگوی مناسبی برای امروز نیست.
تاثیرات زیانبار فریاد کشیدن بر کودکان
شاید این تجربه را داشته باشید که وقتی کسی با فریاد کشیدن صحبت میکند، موفق نمیشود اصل پیامی را که مد نظر دارد به دیگران منتقل کند. کودک نیز از این قاعده مستثنی نیست! فریاد زدن باعث میشود کودک پیام کمتری دریافت کند و در نتیجه نظم پذیریاش کاهش یابد.
تازهترین تحقیقات نشان میدهد فریاد کشیدن بر کودکان ، باعث افزایش رفتارهای تهاجمی و فیزیکی در آنها میشود.
فریاد زدن صرف نظر از محتوا و دلیل آن، نشانهای از عصبانیت است و در کودک ایجاد ترس و ناامنی میکند. در حالی که آرامش و سکوت، اطمینان بخش است و به فرزند ما نشان میدهد که با وجود یک رفتار بد و یا یک اشتباه، هنوز دوستش داریم و او را میپذیریم.
باید بدانیم که در استانداردهای بهداشت روان، فریاد زدنهای توام با توهینهای کلامی و الفاظ رکیک، به عنوان آزار روحی و عاطفی شناخته میشوند. چنین شیوهی برخوردی در بلند مدت، منجر به کاهش اعتمادبهنفس، ایجاد اضطراب و افزایش پرخاشگری در کودک میشود.
یکی دیگر از اشکالات این گونه رفتارهای تحکمی را میتوان، پرورش زمینههای قلدرمابی و استبداد در کودکان دانست. یعنی وقتی شما با فریاد زدن و تحکم، کودک را وادار به پذیرش و تمکن میکنید، ناخودآگاه به او یاد میدهید شیوه موفقیت در ارتباط با دیگران، تحکم و قلدر منشی است و هرکس که صدای کلفتتری دارد، لاجرم در مسائل محقتر است. این موضوع احترام به نفس را در کودکمان از بین میبرد.
به طور خلاصه، فریاد کشیدن بر کودکان باعث میشود:
- کودک در آینده با شما به همین روش صحبت کند و احترام بین شما و فرزندتان مخدوش شود.
- فریاد زدن در کودک نهادینه شود و این روش، شیوه مواجهه او با دیگران شود.
- تاثیر گذاری خود را بر فرزندتان از دست بدهید و او از شما رانده شده و تحت تاثیر دیگران قرار گیرد.
- پس از فریاد کشیدن، دچار عذاب وجدان شوید و دائما درگیر چرخه عصبانی شدن و شرمندگی بعدش باشید.
- کودک به جای روش گفتگو و حل مسئله، شیوه برخورد، تقابل و پرخاشگری را با دیگران برگزیند.
- عزت و اعتمادبهنفس کودک مخدوش شود و اصطلاحا توسریخور بار بیاید.
- در مواردی، عصبی و پرخاشگر و زورگو شود.
- کودک حس امنیت را از دست بدهد و همیشه مضطرب باشد.
جایگزین فریاد کشیدن چیست؟
اثبات شده است، فرزندانی که ارتباط عاطفی بهتری با والدین خود دارند، منظمتر و قانون پذیرتر هستند. زمانی که کودک احساس امنیت و دوست داشته شدن بیقید و شرط دارد، در برابر پدر و مادر بسیار پذیرندهتر و شنواتر بوده و رفتاری توام با احترام خواهد داشت.
احترام متقابل و ارتباط حسی بهتر، باعث میشود طرفین پیش از رسیدن گفتگو به مرحله برخورد و درگیری، به مفاهمه برسند. این چیزی است که حتما در مواجه با اطرافیان بزرگسال خود نیز تجربه میکنیم. وقتی کسی را دوست داریم، راحتتر حاضر میشویم کاری را بر خلاف میل خود و بنا به خواسته آن فرد انجام دهیم. در مقابل، وقتی به کسی اعتماد نداریم حتی منطقیترین خواستههایش را نیز با اکراه میپذیریم.
البته، تغییر یک رفتار نهادینه شده در خلقیات ما، خیلی آسان نخواهد بود؛ اما هر کاری با انگیزه و تکرار، شدنی است. وقتی بدانیم تحکم، زورگویی و فریاد زدن چه آسیبهای بر روح و روان عزیزترین داشتهی زندگیمان یعنی فرزند ما دارد، با انگیزه حفظ سلامت او و با کسب آگاهی و یافتن روشهای جایگزین قادر خواهیم بود بر این شیوه رفتاری غلط غلبه کنیم.
در ادامه به برخی روشهای ساده که میتوان آنها را جایگزین فریاد کشیدن بر کودکان نماییم، اشاره خواهیم کرد:
- به خودتان زمان بدهید!
پیش از اینکه به ورطه عصبانیت بیفتید و مجبور به داد زدن شوید طوری که نتوانید رفتار خودتان را کنترل کنید، بهتر است کمی از منطقه درگیری فاصله بگیرید. قدم بزنید و این فرصت را به خودتان بدهید که تنفسی عمیق داشته باشید. موضوع را مجدد ارزیابی کنید و کمی آرامتر شوید.
چنین روشی علاوه بر اینکه از بروز رفتارهای ناهنجار در شما جلوگیری میکند، به فرزند شما روش صحیح کنترل احساس و رفتار را نیز آموزش میدهد.
- در مورد عواطف و احساسات خود حرف بزنید.
عصبانیت یک احساس طبیعی است، مشروط به اینکه بیاموزیم چگونه این احساس را مدیریت کنیم. با صحبت کردن درباره همه عواطف و احساسات، مانند لذت بردن، هیجان، ناراحتی، عصبانیت، حسادت و عواطف دیگر، به کودک یاد میدهیم که همه اینها بخشی از وجود انسانی ما هستند.
در مورد احساسات خودتان حرف بزنید و فرزندانتان را هم تشویق کنید همین کار را انجام دهد. این کار باعث میشود که آنها دیدگاه عزتمندانهتری نسبت به خود و دیگران پیدا کنند و در مواجه با افراد دیگر و موضوعات پیشرویشان از روش برخورد سالمتری در زندگی استفاده کنند.
درک متقابل والدین و فرزند از احساسات یکدیگر، باعث کاهش تنشها می شود. گاهی زاویه دیدتان را به مسائل پیرامون تغییر دهید و از دریچهی چشم و احساس کودک به موضوعات نگاه کنید؛ حتما در بسیاری از موارد نظری متفاوت پیدا خواهید کرد.
اجاز دهید از یک مثال استفاده کنیم؛ فرض کنید کفشی زیبا، با کیفیت و با قیمت مناسب برای کودک نوپای خود خریدهاید. از نظر شما همه چیز عالیاست، اما قالب نامناسب کفش، پای کودک را میآزارد. او نمیتواند احساس آزردگی خود را به خوبی به شما منتقل کند، اما از پوشیدن کفش هم اکراه دارد. قطعا اگر امکان پوشیدن چنین کفشی را داشتید، نظرتان کلی تغییر میکرد؛ پس بهتر است احساس متقابل همدیگر را بشناسید.
- رفتارهای ناهنجار را با آرامی، اما قاطع به کودک معرفی کنید.
گاهی کودک رفتار ناشایستی انجام میدهد اما در واقع، از ناهنجار بودن آن بیاطلاع است. به جای عصبانیت و داد کشیدن ، بهتر است به روشنی و با مهربانی و البته با قاطعیت، رفتارهایی که قابل قبول نیستند را به کودک معرفی کنید. انتظاری که از او دارید را برایش شرح دهید. گاهی لازم است او را قانع کنید و دلیل بیاورید که چرا یک رفتار را بد میدانید. استدلال و مثالهایی در حد ذهن کودکانهاش را بازگو کنید.
با آموزش خوبیها و بدیها، بسیاری از تقابلهای خانوادگی بین کودک و والدین از بین میرود. برای نمونه، کودک خردسالی را تصور کنید که در محیط خلوت خانوادگی بر پشت پدر سوار میشود و دو طرف، از این تاخت و تاز کودکانه لذت میبرند. اما کودک متوجه نیست چنین بازی را نمیتواند در یک جمع میهمانی از پدر خود انتظار داشته باشد. پس لازم است این موضوع را برایش شرح داد که حد و حدود این بازی کجاست، تا تقابلهای بعدی رخ ندهد.
- از تهدید، آزار کلامی یا جسمی کودک بپرهیزید، اما تنبیه بهجا را در برنامه داشته باشید.
توهین، تحقیر، تهدید، تنبیه روحی یا جسمی ابدا به معنای تنبیه نیست و مطلقا نباید مورد استفاده قرار بگیرد. بدون شک تهدید و کتک زدن، موجب عصبانیت، نارضایتی و درگیری بیشتر میشود. چنین روشهایی در بلند مدت، باعث متوقف شدن خودکنترلی و نظم دورنی در کودک میشود.
کودک شرطیشده با تحقیر و آزارهای جسمی همانند کتک زدن، تصور میکند که روش تشخیص و تمیز دادن خوب از بد، شیوه برخورد تحکمآمیز و اجباری یک مافوق داناتر و البته زورمند است. این شیوه در زندگی آینده او باعث میشود که همیشه برای انجام مسئولیتهایش به دنبال یک نیروی بالای سر دیکتاتور بگردد.
تهدید و تنبیه بدنی، باعث تحقیر کودک و ایجاد حس شرمندگی در او میشود. احساس امنیت را از کودک سلب میکند. ریشههای سلامت روان را در او خشک میکند.
چنین فردی در بزرگسالی فاقد احترام به نفس خود و دیگران خواهد بود. او یا در مواجه با دیگران، فردی ذلیل و تحقیر شده است که به هر ناروا و جفایی تن میدهد و یا برعکس، شخصی پرخاشگر، زورگو و مستبد است که کمترین احترامی برای دیگران قائل نیست.
در مقابل روش توهین و تحقیر، یک شیوه تنبیهی موجه هم وجود دارد که به معنای هشدار منصفانه به کودک است. مثلا اگر به کودکی توضیح دادهاید که اسباببازی برای بازی کردن است و نه لگد زدن، میتوانید با محروم کردن موقت کودک از اسباببازی محب،وبش او را متوجه عاقبت رفتار ناهنجارش کنید. این کار به کودک کمک میکند تا انتخابهای درستتری داشته باشد.
تنبیه در لغت به معنای بیدار کردن و آگاهی بخشی است. تنبه، داد زدن از سر انتقام نیست. فرض کنید کودکی بی توجه به هشدارهای مدام شما، در اطراف یک بخاری بسیار داغ بازی میکند. در اینجا شما تصمیم به تنبیه او میگیرید! یعنی باید نسبت به عاقبت این کار آگاهش کنید. به همین دلیل، به صورت کنترل شده و در حالی که گرمای بخاری را کم کردهاید تا سوزنده نباشد، اجازه میدهید دست کودک با بخاری برخورد کند. کودک بدون اینکه آسیبی جدی ببیند، قدری آزرده خواهد شد و متنبه میشود. یعنی میفهمد که دلیل هشدارهای شما چه بوده و لازم است از بخاری فاصله بگیرد.
در این مثال در تنبیه کودک، قراری برای انتقام نیست و نیت، تنها هشدار منصفانه است.
در صورت فریاد زدن ناخودآگاه، چه کار کنیم؟
با همه توضیحاتی که در بالا داده شد، باز هم ممکن است بهراحتی نتوانیم کاملا ترک عادت کنیم. یا در مواردی ممکن است اشتباه کودک چنان حاد باشد که مجبور شویم بر سر او فریاد بکشیم. در این صورت چه کار میتوانیم انجام دهیم؟
در اینجا اولین گام، پوزش خواستن است. با این کار به کودک این درس مناسب را خواهیم داد که همه ما انسان هستیم و ممکن است اشتباه کنیم، اما مهم این است که هرگاه متوجه اشتباهمان شدیم سریعا درصدد جبران براییم.
اگر کودک شما داد و بیداد راه انداخت، به او یادآوری کنید که با فریاد کشیدن، به خواستهاش نخواهد رسید. لازم است که کودک بداند شما تنها زمانی حاضر به شنیدن صدای او و نظراتش هستید که به شیوهای درست و محترمانه صحبت کند.
سخن پایانی
صداقت، کلید واژه تربیت درست کودک است. با خودمان و کودکمان صادق باشیم. به وعدههایمان عمل کنیم.
آینده این خاک باستانی، بستگی به تربیتی است که امروز ما در مورد کودکانمان بهکار میگیریم.
ازین که مخاطب این مقاله بودهاید از شما سپاسگزارم. این محتوا در وبسایت پروماگ نگاشته شده است و امیدواریم مطالب درج شده در آن، برایتان سودمند و مفید واقع شده باشد.
از شما دعوت میکنیم سایر مقالات ما را در وبسایت پروماگ دنبال کنید:
حیوان آزاری و منع خشونت علیه حیوانات ؛ چگونه از بروز حیوان آزاری در کودکان پیشگیری کنیم؟
محافظت کودکان از اخبار ناگوار – آیا باید کودکان را از اخبار ناگوار و خشونتآمیز محافظت کنیم؟
آموزش جنسی به کودکان ؛ چرا باید به دنبال آموزش جنسی باشیم و آن را به کودکان خود آموزش دهیم؟
رفتار بالغانه والدین با فرزندان ؛ چگونه مانند یک پدر و مادر عاقل و بالغ با کودکمان رفتار کنیم؟
سلام پیشنهاد می کنم موراد گفته شده در این مقاله رو رعایت کنید تاثیرات زیادی دارند. ممنون از سایتتون برای انتشار چنین مقالات مفیدی
من هر موقع سر بچه هام داد و فریاد کردم بعد خیلی پشیمون شدم ممنون از سایت و مقالات خوبتون